خیابان خوب ولیعصر را بالا بروی و پایین بیایی، ترانههای زیادی خواهی شنید. چه ترانههایی که از ماشینها حجم خیابان را پر میکند چه ترانههایی که دورهگردها با ساز ناکوک ویولن و خارج میخوانند چه ترانههایی که کافههای ارزان و رستورانهای گران خیابان ولیعصر گوش مشتریهاشان را با آن پر میکنند. ترانههایی در گامها در دنیاهای مختلف با زبانهایی گوناگون. ترانههایی رنگ به رنگ...
اما همین خیابان خوب ولیعصر را بالا بروی پایین بیایی خودت یک ترانه بیشتر زمزمه نخواهی کرد. با هدفونی در گوش یا با صدای خاکستری شهر. فرقی ندارد. تو هم با من نبودی، مثل من با من، و حتا مثل تن با من / حالا روبهروی پارک ساعی هستی / تو هم با من نبودی، آن که میپنداشتم باید هوا باشد، و یا حتا، گمان میکردم این تو باید از خیل خبرچینان جدا باشد / رسیدهای به نیمکتهای امن توانیر / تو هم با من نبودی، تو هم با من نبودی.. / میایستی لحظهای زیر سایهی چنار بلندی نرسیده به پارک وی / تو هم از ما نبودی، آن که ذات درد را باید صدا باشد، و یا با من، چنان همسفرهی شب، باید از جنس من و عشق و خدا باشد، تو هم از ما نبودی / حالا مینشینی روی نیمکت زاری چند قدم مانده به باغ زهواردررفته / تو هم مومن نبودی، بر گلیم ما و حتا در حریم ما، سادهدل بودم که میپنداشتم، دستان نااهل تو باید مثل هر عاشق رها باشد، تو هم از ما نبودی... / حالا ترس برت داشته که خیابان دارد تمام میشود، خودت را میزنی به کوچهی علی چپ اما باز سر از خیابان ولیعصر در میآوری / حالا میخوانی
تو هم با من نبودی یار
ای آوار
ای سیل مصیبتبار..
زمزمه میکنی و زمزمه میکنی و حالا رسیدهای به سر پل تجریش. میایستی. نگاه میکنی به پشت سر. به خیابان خوب، خیابان پُرخاطره، خیابان پُرحسرت، خیابان بدمصب ولیعصر.
ترانهسرا: شهیار قنبری
خواننده: فرهاد مهرداد
آهنگساز و تنظیمکننده: اسفندیار منفردزاده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر